بیا تمتمش منیم........

بیا تمامش کنیم….

همه چیز را…. که نه من سد راه تو باشم

و نه تو مجبور به ماندن…. نگران نباش…

قول میدهم کسی جای تو را نمیگیرد… اما فراموشم کن…..

بخند… تو که مقصر نبودی… من این بازی را شروع کردم…

خودم هم تمامش میکنم… میدانی؟؟؟؟؟؟؟؟

گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است….

بیا به هم نرسیم…!!!!!

:. نویسنده : reza :. تاریخ : چهار شنبه 9 بهمن 1398برچسب:گاهی نرسیدن زیباترین پایان یک عاشقانه است,

:.

بعــــــــضی وقتـــــــا تو دعــــوا ، فقط باید نـــــگاه کـــــنــــــــی ،

ســـــــکـــــوت کـــــــنــــــــی ، فــحشاش و بـــده و تو بشـنوی ،

بـــه جــــــــــــون بــــخـــــــری ، ...تموم که شد بری بغلش کنی ،

گـــــــــــــــریه کـــــــــــــــــنی ، حـــــــــــــــــرفـــــ ــی نـــــزنی ،

فقـــــــــط عمـــل کــــــــــــنی... بــــــگی:

با من نجنگ ، من دوستت دارم

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 20 دی 1398برچسب: بعــــــــضی وقتـــــــا تو دعــــوا , فقط باید نـــــگاه کـــــنــــــــی , ,

:.

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم

از تو و در صبحدم زدم با آسمان مفاخره كردیم تا سحر

او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم او با شهاب

بر شب تب كرده خط كشید من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا كور سوی اختركان بشكند همه از نام تو به بام افق ها ،‌ علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشید های شب نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

پهر نامه را به نام و به عنوان هر كه بود تنها به شوق از تو نوشتن

قلم زدم تا عشق چون نسیم به خاكسترم وزد

شك از تو وام كردم و در باورم زدم از شادی ام مپرس

كه من نیز در ازل همراه خواجه قرعه ی قسمت به غم زدم

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 13 دی 1398برچسب:تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم,

:.

وقتی یک پسر برای یک دختر گریه میکنه

یعنی واقعا دوستش داره

وقتی یک دختر برای یک پسر گریه میکنه

یعنی همه جوره دوستش داره تا پای جون

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 13 دی 1398برچسب:وقتی یک پسر برای یک دختر گریه میکنه<,

:.

هم آغوش … در آغوشم بگیر … آن چنان خسته ام

هم آغوش … در آغوشم بگیر …

آن چنان خسته ام که حتی افقهای نگاهم نیز گم می شود

در این هوای دلگیر مرا محکم بفشار …

برای زندگی تهی از هیجانم مرا محکم در آغوشت بفشار …

به من ببخش نوازش دستت را با تصنیف دوستت دارم

لبهای شیرینت و مرا نوازش بده

در این روزها با یاد دلنشینت …

بگذار من نیز تو را در اغوش گیرم …

تا دریابی چه قدر دوستت دارم…

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 13 دی 1398برچسب:هم آغوش … در آغوشم بگیر … آن چنان خسته ام,

:.

سختـــه اسمش رو از گوشیت پاک کنی

سختــهsms هاشو پاک کنی..

اما خیلی سختــــــ تره

هر وقتsms میاد

اولیـــن نفر اون بیاد تو ذهنت!!!

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 13 دی 1398برچسب:سختـــه اسمش رو از گوشیت پاک کنی سختــهsms هاشو پاک کنی,,,

:.

تومرا مي فهمي ...

تومرا مي فهمي ... من تورا مي خواهم ...

و همين ساده ترين قصه يك انسان است ...

تومرامي خواني ... من تو را ناب ترين شعر زمان مي دانم ...

و تو هم مي داني...

تا ابد در دل من مي ماني .

:. نویسنده : reza :. تاریخ : جمعه 13 دی 1398برچسب:تومرا مي فهمي ,,, من تورا مي خواهم ,,,,

:.

وقتـــــــا تو دعــــوا ، فقط باید نـــــگاه کـــــنــــــــی

بعــــــــضی وقتـــــــا تو دعــــوا ، فقط باید نـــــگاه کـــــنــــــــی

ســـــــکـــــوت کـــــــنــــــــی ، فــحشاش و بـــده و تو بشـنوی ،

بـــه جــــــــــــون بــــخـــــــری ، ...تموم که شد بری بغلش کنی ،

گـــــــــــــــریه کـــــــــــــــــنی ، حـــــــــــــــــرفـــــ ــی نـــــزنی ،

فقـــــــــط عمـــل کــــــــــــنی...

بــــــگی: با من نجنگ ، من دوستت دارم

:. نویسنده : reza :. تاریخ : چهار شنبه 11 دی 1398برچسب:وقتـــــــا تو دعــــوا ، فقط باید نـــــگاه کـــــنــــــــی,

:.

دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی

که پشت خوابهای نا آرام تو...

چیزی بیش از نگرانی های زنانه نیست...

دستت را بگیرم و زیرگوشت زمزمه کنم

که پشت نگرانی های زنانه ی من...

مردی ایستاده که دیوانه وار دوستش دارم!

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 3 دی 1398برچسب:دوست دارم دستم را بگیری و زیرگوشم زمزمه کنی,

:.

مرد باش لطفا

زمین به مرد بودنت نیاز داره …

مرد باش . مردونه

حرف بزن . مردونه بخند .

مردونه عشق بورز …

مردونه گریه کن ،

مردونه ببخش ….

مرد باش ،

نه فقط باجسمت ،

بانگاهت ،

با احساست ، با آغوشت …

مردباش و هیچوقت نامردی نکن

مخصوصا برای کسی

که به مردونگیت

تکیه کرده و باورت کرده مرد باش...

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 3 دی 1398برچسب:,

:.

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی ؟

رفتی و تنهام گذاشتی دل به ناباوری بستی

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی

چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1398برچسب:,

:.

زیره بارون

زیــر بــارون، جـای خـالی بـوسۀ گرمت

رُ با تـموم وجـود، حـس کردم …

زیــر بــارون، اشـک های لحـظۀ خـداحافظی

رُ تو ذهـنم، تـداعی کـردم …

زیــر بــارون، ایـن دنیـای بـیوفـا رُ تا دلت بـخواد،

نفـرین کـردم …

زیــر بــارون، از عشـقی کـه تـو قـلبم حـک کـردی،

یـادی کـردم …

زیــر بــارون ، بـه پـشت سـرم نـگاه کردم

و ۱۸ سـال زندگی رُ بـاور کـردم …

زیــر بــارون، بـه تـموم بـهونه هـامون

تبـسم تـلخی کـردم …

زیــر بــارون، بـه حـکمت خـدا از تـه دل شـک کـردم …

زیــر بــارون، بـه فـرار ثـانیه هـا اعـتقادپیـدا کـردم …

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1398برچسب:,

:.

دختری به کوروش گفت

دختری به کوروش کبیر گفت :‌

من عاشق تو هستم ! کوروش گفت

من لایق شما نیستم لیاقت شما برادرم هست

که از من زیباتر هست و اکنون در پشت سر شما ایستاده است

دخترک به پشت سرش نگاه کرد اما کسی نبود ؛

کوروش کبیر به او گفت اگر عاشق بودی

پشت سرت را نگاه نمیکردی

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 28 آبان 1398برچسب:,

:.

لحظه خداحافظی

بـیـخـیـال خـیـالـت مـیـشـوم . . .

و مـیـسـپـارمـت بـه دسـت ِ

"او" امـا چـه کـنـم کـه "او" . . .

فـقـط یـک ضـمـیـر "سـوم شـخـص غـایـب"

نـیـسـت "او" کـسـی سـت کـه . . .

تـمـام هـسـتی ِ ایـن "اول شـخـص مـخـاطـب ِ"

حـاضـرت را . . بـه آتـش کـشـیـده اسـت !

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 21 آبان 1398برچسب:,

:.

صندلی عشق

دلــَم میخـواهد جـا خـوش کنــَم

در دنـج تریــن جای ِ کافــه ای

سیــگار پشـت ِ سیـگار دود کنـَم

و کـَکـَم هم از رفتـنَش نگــَزد ...

بعــدش یـِک فنجــان قهــوه ِ

تلــخ ِ تلــخ سفـآرش بدهَم

و با تلــخی ِ وجــودم سـَر بکـِشَم ...

بعــدَش کـه تلخــی تمــام ِ وجـودم

را گرفـت ,

اشــک هایـَم را پـآک کنــم

و آن لبخنــد ِ

تظاهـُر آمیز را بزنــم

و کافــه را تــَرک کنــَم ...

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 21 آبان 1398برچسب:,

:.

نامه اتش زده

لغت نامه های دنیا را باید اتش زد!

جلوی واژه ی “نبودن” نوشته اند:

عدم حضور شخصی یا چیزی همین!!

چقدر نبودن تورا ساده فرض میکنند..

:. نویسنده : reza :. تاریخ : سه شنبه 21 آبان 1398برچسب:,

:.

دوست دارم دستت را بگیرم

دوست دارم دستم را بگیری